نردبان فضائل اخلاقی!
انسان مومن از هر جایگاه بلندی هم که برخوردار باشد، نیازمند توکل است و باید در امور خویش خداوند را به عنوان کسی که سررشته همه ی امور و قدرت در دست اوست و اراده ی وی بر همه چیز حاکم است تکیه گاه خویش قرار دهد و به امید حمایت و کمک و یاری او اقدام کند.
توکل سرچشمه و نردبان فضائل اخلاقی به شمار میرود و آن عبارت است از اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا و حواله کردن همه ی کارهای خود را به او و تکیه بر حول و قوه الهی نمودن. نقطه مقابل توکل بر خدا، تکیه کردن بر غیر خدا است؛ یعنى به صورت اتّکایى زیستن، وابسته به دیگرى بودن، و از خود استقلال نداشتن است. چه اینکه، توکّل بر خدا، آدمى را از وابستگیها که سرچشمه ذلت و بردگى است، نجات داده و به او آزادگى و اعتماد به نفس میبخشد.
یک تذکر مهم:
اگر افرادی فکر می کنند که توجه به عالم اسباب و عوامل طبیعى با روح توکّل ناسازگار است، سخت در اشتباهند؛ زیرا جدا کردن اثرات عوامل طبیعى از اراده خدا، یک نوع شرک محسوب میشود! مگر نه این است که عوامل طبیعى نیز هر چه دارند از او دارند و همه به اراده و فرمان اویند. البته، اگر عوامل و توانمندی ها را دستگاهى مستقّل در برابر اراده او بدانیم اینجاست که با روح توکّل سازگار نخواهد بود».
توکل یک رهبر دینی:
آقای انصاری از اعضاء دفتر حضرت امام (ره) پیرامون مقام یقین و توکل حضرت امام اینطور نگاشته اند: «یکی از بارزترین صفات روحی امام اطمینان خاطر است و همة کسانی که امام را درک کرده اند می دانند که در تمام فراز و نشیبها و سختیهای زندگی خود، حتی یک لحظه دچار اضطراب و تزلزل نگردیده است و خود را در هیچ حادثهای به قول معروف نباخته است. در هر پیشامد ناگواری که آثار سوء اضطراب در چهره ی همگان و بدون استثنا از مسئولین تا مردم نمودار بوده است امام همانند کوهی استوار، نه تنها ذرهای مضطرب نبوده، بلکه خود این حالت باعث سکون خاطر و اطمینان سایرین گردیده است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: بى نیازى و عزّت به هر طرف مى گردند و چون به جایگاه توکل دست یافتند در آنجا قرار مى گیرند. (کافى ج 2، ص 65، ح 3)
امام را در (عصر طاغوت) می خواهند به سوی تهران حرکت دهند یاران در کنار ماشین گریه می کنند ولی آنان را دعوت به صبر می کند. این سخن خودشان است که: در بین راه قم و تهران ناگهان ماشین از جادة اصلی منحرف شد به خاکی و من یقین کردم که میخواهند مرا بکشند. ولی مجدداً به جادة اصلی بازگشت در خود مراجعه کردم و دیدم هیچ تغییری در من حاصل نشده است. یا در جریان حملة بسیار حساب شدة عراق به ایران ... امام ناگهان بر دریائی از شعلهها و احساسات و تزلزلها آب اطمینان و صبر می باشد و به آرامی می گوید: « دزدی آمد و سنگی انداخت و رفت»... (ویژگی هایی از زندگی امام خمینی ص 120-127، انصاری کرمانی، چ 2) « ... درجریان اشغال لانة جاسوسی، اکثر مسئولین مخالف بودند هر روز مسألة تازه ای مطرح می کردند: یکی می گفت با آمریکایی نمی شود جنگید. دیگری می گفت: آمریکا در منطقه نیرو پیاده کرده، یکی اظهار می کرد: ناوگان چندم آمریکا آمده است. ولی تنها امام بود که میفرمود: آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. روزی یکی از شخصیتهای انقلابی از توطئهها پیش امام گله کرد که ایشان به آرامی دست به سینهاش زده فرمود: تو چرا می ترسی. هیچ طور نمی شود...» (« فراز هائی از ابعاد روحی اخلاقی ، عرفانی امام خمینی» ص 24)
توکل در روایات:
در باب توکل احادیث زیادی وارد شده است که تبرکا به چند مورد اشاره می کنیم:
1ـ امام على علیه السلام فرمودند: توکل بر خداوند، مایه نجات از هر بدى و محفوظ بودن از هر دشمنى است. (بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 75، ص 79 ، ح 56)
2ـ امام على علیه السلام فرمودند: هر کس به خدا توکل کند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برایش فراهم مى گردد. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 197 ، ح 3888)
3ـ امام صادق علیه السلام فرمودند: بى نیازى و عزّت به هر طرف مى گردند و چون به جایگاه توکل دست یافتند در آنجا قرار مى گیرند. (کافى ج 2، ص 65، ح 3)
هر کس به خدا توکل کند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برایش فراهم مى گردد. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 197 ، ح 3888)
4ـ از امام موسی کاظم علیه السلام درباره کلام خدای عز و جل سوال شد که می فرمایند «و هر کس به خدا توکل کند او براى وى بس است» توکل کردن بر خدا درجاتى دارد: یکى از آنها این است که در تمام کارهایت به خدا توکل کنى و هر چه با تو کرد از او خشنود باشى و بدانى که او نسبت به تو از هیچ خیر و تفضّلى کوتاهى نمى کند و بدانى که در این باره حکم، حکم اوست، پس با واگذارى کارهایت به خدا بر او توکل کن و در آن کارها و دیگر کارها به او اعتماد داشته باش. (کافى(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 65 ، ح 5)
5ـ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: « از جبرئیل (علیه السلام) پرسیدم: توکل چیست؟ پاسخ داد: آگاهی به این واقعیت که مخلوق، نه زیان می رساند و نه عطا و منعی دارد و اینکه چشم از دست و سرمایه مردم برداری؛ هنگامی که بنده ای چنین شد جز برای خدا کار نمی کند و به غیر او امیدی ندارد و اینها همگی حقیقت و مرز توکل اند» (تفسیر نمونه، ج 10، ص 298، بحار الانوار، ج 71، ص 137؛ معانى الاخبار، ص 461)
رسیدن به مراحل بالای توکل:
همه صفات و محاسن اخلاقی با ممارست و تلاش خالصانه به دست آمده و استمرار می یابد. اگر انسان بخواهد حرفه ای را فراگیرد باید تلاش مستمری داشته باشد تا به حد استادی برسد و چه بسا تلاش او سالها به طول انجامد. اگر شخص بخواهد به مراحل بالای صفات اخلاقی از جمله " توکل" برسد، باید در مصادیق مختلفی که برایش پیش می آید، توکل به خدا کند و هیچ گاه توکل را از دید خود دور نکند.در برخی از روایات درباره اخلاص و نتیجه استمرار برآن می فرماید: «کسی که چهل روز عبادت خالصانه خود را برای خداوند بیاورد چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می شود.» (بحار الانوار، ج53، ص326) دیگر صفات اخلاقی نیز، چنین است. اگر استمرار و مجاهدت باشد این حالات اخلاقی در انسان تبدیل به ملکات شده و ماندگار می شوند.
سخن آخر اینکه:
ما برای رسیدن به مقام توکل باید خدا را در جایگاه واقعی خودش ببینیم و به نیاز خود نسبت به خالق آگاه باشیم تا به این درک برسیم که هر چقدر بدانیم از علم الهی بالاتر نیست و هر چه توان داشته باشیم از توان الهی فراتر نیست. پس با توجه به این موضوع باید در عمل نشان دهیم که اهل توکل هستیم و از فواید توکل بهره مند شویم.
منابع:
سایت معارف قرآن
سایت اسلام کوئست
سایت آوینی
سایت اندیشه قم
فرآوری: آمنه اسفندیاری ـ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان