بإسمک الأعظم
شهیدحجت الاسلام و المسلین سید محمدرضا سعیدی از
فضلای حوزه علمیه قم بود و از دوستان دیرین ما، سال ها در آبادان به اتفاق
آقایان مکارم، خزعلی، سبحانی و دیگر دوستان اهل علم، منبر می رفتیم. از قم
با هم حرکت می کردیم و باز کم و بیش با هم برمی گشتیم. یک بار پیش از نهضت
روحانیت در « خسروآباد » آبادان بر اثر انتقاد ار رژیم دستگیر شد که با
اقدامات حجت الاسلام و المسلمین قائمی، روحانی معروف آبادان، سرتیپ صور
اسرافیل، فرماندار نظامی را ملاقات کردیم و ضمن معرفی او که از فضلای محترم
حوزه علمیه است، توانستیم آزادش کنیم. شهید سعیدی، روحانی متصلب،متعهد،
درس خوانده و خدمتگزار صمیمی اسلام بود. در میان صدها شاگرد فاضل امام
خمینی، مشهور و از شاگردان مرحوم آیت الله بروجردی نیز بود و دروس هر دو
مرجع عالی قدر را می نوشت. او واقعا به امام خمینی عشق می ورزید. از کسانی
بود که در درس اصول معظم له زیاد اشکال می کرد و عادت داشت که اشکال را
دنبال می نمود. روزی ضمن دنبال کردن اشکال، امام خمینی فرمودند: « آقای
سعیدی! من دارم اذیت می شوم». مرحوم سعیدی هم ساکت شد و دیگر هرگز ندیدم
اشکال کند. روزی در درس امام خمینی، پهلوی او نشسته بودم. پرسیدم: « آقای
سعیدی! مدتی است که دیگر اشکال نمی کنی و ساکتی ». گفت: « دیدم حاج آقا (
آن موقع فضلای حوزه به امام خمینی، حاج آقا می گفتند )از دنبال کردن اشکال
من اذیت می شود. حال که چنین است، ناراحتی آقا را نمی خواهم و دیگر بنا
دارم اشکال نکنم».
۰
۲۰ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۱