همانا امر(ولایت) ما اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) سخت و تحمل آن دشوار است،
بإسمک الأعظم
«إنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْمِلُهُ إِلَّا عَبْدٌ مُۆْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ وَ لَا یَعِی حَدِیثَنَا إِلَّا صُدُورٌ أَمِینَةٌ وَ أَحْلَامٌ رَزِینَة».1امیر بیان امام علی (علیه السلام) در این فراز از کلام حکیمانه ی خویش از عظمت ولایت اهل بیت سخن به میان آورده و در این باره می فرماید: «همانا امر(ولایت) ما اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) سخت و تحمل آن دشوار است، که جز مومن دیندار که خدا او را آزموده، و ایمانش در دل استوار بوده، قدرت پذیرش و تحمل آن را ندارد، و حدیث ما را جز سینه های امانت پذیر و عقل های بردبار فرا نگیرد» .
شرح گفتار
کلام گهربار مولای متقیان بیانگر آن است که امر ولایت و امامت به اندازه ای حساس و حساب شده است که هر کسی قدرت پذیرش و قدم نهادن در این مسیر ملکوتی و قدسی را ندارد، بلکه تنها مۆمنینی که ایمان در اعماق وجودشان نفوذ کرده و با تمام وجود به خدا و آموزه های سعادت آفرینش عقیده دارند، و در زندگی به آنها عمل می کنند، می توانند به خوبی پذیرای ولایت اهل بیت بوده، و بدون هیچ گونه چون و چرایی به دستورات و کلمات آن عزیزان عمل نمایند.
بنابراین:
اگر مایلیم که به نحو احسن از آثار و برکات ولایت اهل بیت بهره مند شویم، باید عزم خود را جزم نموده، و در مسیر پاکی نفس و صفای باطن کار و تلاش کنیم، تا در نتیجه به ایمانی راسخ و استوار دست یافته، و از این طریق مجوّز ورود به حریم پاک و ملکوتی اهل بیت را از سوی خالق متعال دریافت نماییم.
قبولی اعمال بستگی به قبول ولایت دارد!
بر اساس روایات فراوانی که از پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) به دست ما رسیده یکی از اساسی ترین چیزهایی که در موضوع ایمان مورد توجه خالق متعال قرار گرفته است، امر ولایت و امامت اهل بیت(علیهم السلام) است. اهمیت این امر به اندازه ای است که بدون آن هرگز ساختمان ایمان تکمیل نشده، و همواره نقص و کمبود، در ظاهرش نمودار خواهد بود.
در حقیقت کسانی که از پذیرش ولایت اهل بیت سر باز می زنند در پیشگاه خالق هستی اجر و مزدی نداشته و اعمالشان مصداق این آیه شریفه است که می فرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ لا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلى شَیْءٍ ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِیدُ».2: اعمال کسانى که به پروردگارشان کافر شدند همچون خاکسترى است در برابر تندباد در یک روز طوفانى، آنها توانایى ندارند کمترین چیزى از آنچه را انجام دادهاند به دست آورند و این گمراهى دور و درازى است.
خداوند متعال در مقام قضاوت و تصمیم علاوه بر ظاهر عمل، به نیّت و انگیزه ای که در انجام آن عمل وجود داشته نیز توجّه ویژه خواهد داشت. اگر انگیزه و هدف، سالم و ارزنده و قابل ملاحظه باشد خود عمل نیز چنین خواهد بود، ولى اگر برترین اعمال را با انگیزهاى پست، برنامهاى نادرست، و هدفى بىارزش انجام دهیم، آن عمل به کلى مسخ و بىمحتوا مىشود و چون خاکسترى خواهد بود در برابر تندباد
على بن ابراهیم در تفسیر این آیه گفته است: هر کس اقرار به ولایت امیرالمۆمنین علیه السّلام نداشته باشد عملش باطل است. مانند خاکسترى که بادى بر آن بوزد او را از هم بپاشید.3
در روایتی ساباطى از امام صادق علیه السّلام نقل می کند که ایشان فرمود:
روز قیامت اولین چیزى که از بنده سۆال می کند نمازهاى واجب و زکات واجب و از روزه واجب از حج واجب و از ولایت ما خانواده است اگر اقرار به ولایت ما کرد و بر همین اعتقاد مُرد نماز و روزه و زکات و حج او قبول مىشود اما اگر اقرار به ولایت ما نکرد در پیشگاه پروردگار هیچ یک از اعمالش را قبول نخواهد کرد.4
پرسش مهم و اساسی که در اینجا می توان مطرح نمود آن است که چرا اعمال و رفتار افراد بی ایمان مورد توجه خداوند قرار نمی گیرد؟ و چرا آنها نمی توانند از اعمال و رفتار خوب و مثبت خود بهرمند شوند؟!
آنچه در پاسخ به این پرسش می توان مطرح نمود آن است که: خداوند متعال در مقام قضاوت و تصمیم علاوه بر ظاهر عمل، به نیّت و انگیزه ای که در انجام آن عمل وجود داشته نیز توجّه ویژه خواهد داشت. اگر انگیزه و هدف، سالم و ارزنده و قابل ملاحظه باشد خود عمل نیز چنین خواهد بود، ولى اگر برترین اعمال را با انگیزهاى پست، برنامهاى نادرست، و هدفى بىارزش انجام دهیم، آن عمل به کلى مسخ و بىمحتوا مىشود و چون خاکسترى خواهد بود در برابر تندباد.
حال با توجه به آن چه بیان شد تکلیف اندیشمندان کافر و بی ایمانی مثل ادیسون که سالیان دراز زحمات طاقتفرسایى کشیدهاند، و انواع محرومیتها را تحمل کرده اند تا بتوانند اختراع و اکتشافى کنند، معلوم می شود، اگر هدفشان بهره گیرى مادى و یا اسم و آوازه و شهرت بوده [همانند تاجرى که براى درآمد بیشتر تأسیسات عام المنفعهاى به وجود مىآورد و براى گروهى ایجاد کار و براى مملکتى محصولاتى به ارمغان مىآورد، بىآنکه هیچ هدفى جز تحصیل در آمد داشته باشد، و اگر کار دیگرى در آمد بیشترى داشت به سراغ آن مىرفت] در این صورت هیچگونه طلبى نه از خدا دارند و نه از همنوعان خویش و پاداش آنها همان سود و شهرتى بوده که مىخواستهاند و به آن رسیدهاند.

اما اگر هدف و انگیزه آنها این بوده که به مردم جامعه ی خود خدمتی کرده باشند، و دردی از آنها را درمان نموده، و باری از دوش آنها بردارند، بدون شک پاداش مناسبى از سوی خالق متعال دریافت خواهند نمود، این پاداش ممکن است در دنیا باشد، و ممکن است در جهان دیگر باشد، مسلماً خداوند عالم عادل آنها را محروم نمىکند، اما چگونه و به چه صورت؟ جزئیاتش بر ما روشن نیست، همین اندازه مىتوان گفت: خداوند اجر چنین نیکوکارانى را ضایع نمىکند «فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِین»5 : همانا خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمیکند.6
در حدیثى از على بن یقطین از امام کاظم(علیه السلام) مىخوانیم: «در بنى اسرائیل مرد با ایمانى بود که همسایه کافرى داشت، مرد بىایمان نسبت به همسایه با ایمان خود نیک رفتارى مىکرد، وقتى که از دنیا رفت خدا براى او خانهاى بنا کرد که مانع از گرماى آتش شود ... و به او گفته شد این به سبب رفتار نیک تو نسبت به همسایه مۆمنت مىباشد».7
چنان چه ملاحظه فرمودید: این دسته از انسان های کافر نیز از لطف و احسان خدا بی نصیب نمی مانند، اما این امر را نباید نادیده گرفت که؛ آنها بدون شک از رحمت ویژه خدا و بهشت موعودی که مخصوص انسان های مۆمن است محروم شده، و به خاطر همین محرومیّت، ندامت و پشیمانی سراسر وجودشان را خواهد گرفت.
گنهکاران امیدوار باشند!
نکته ی بسیار مهمّی که پیرامون اهل بیت وجود دارد آن است که اگر چه دست یافتن به حقیقت ایمان و سعادت اخروی بستگی به پذیرش ولایت آن عزیزان دارد، ولی این بدان معنا نیست که انسان های گمراه و یا گنهکار، به طور کل از رحمت بیکران الهی مأیوس و ناامید شوند، و صرفاً به جهت این فکر و اندیشه ی با طل، که آب از سرما گذشته، و خدا به ما توجّهی ندارد، از اهل بیت فاصله گرفته، و در زندگی راهی برخلاف آن بزرگواران انتخاب و گزینش نمایند، چرا که مطابق روایات معتبر، تنها راهی که می تواند آنها را از ضلالت و گمراهی نجات داده، و نظر لطف و مرحمت الهی را به سویشان جلب نماید، ارتباط و توسّل پیدا کردن به وجود پر خیر و برکت اهل بیت است.
در روایتی از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که ایشان فرمود: کسى که می خواهد به من توسل جوید و کارى کند که من روز قیامت شفاعتش را بنمایم ارتباط با اهل بیت من داشته باشد و آنها را مسرور کند.8
با توجّه به فرمایش نورانی پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) می توان گفت: شدّت نورانیّت و صفای باطن خاندان پاک و مطهّر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به اندازه ای است که هر کس با عشق و محبت با آن عزیزان ارتباط دوستانه برقرار نماید، از شفاعت معجزه آسای پیامبر بهره مند شده، و خالق متعال به برکت این شفاعت، تاریکی گناه را از مملکت وجودش، محو و نابود کرده، و در مقابل، چراغ پر فروغ ایمان را در اعماق دلش روشن و منور خواهد نمود.
در روایتی ششمین اختر تابناک آسمان ولایت امام صادق(علیه السلام) به زیبایی به این حقیقت اشاره کرده، و در این باره فرموده: محبّت ما خانواده، گناهان را از بندگان می زداید همان طورى که باد شدید برگ را از درخت می ریزد.9
آری ارتباط با اهل بیت، شاه کلیدی است که می تواند به طور معجزه آسا، قفل های کمر شکنی را که بر سر راه سعادت و خوشبختی بشر قرار گرفته باز نموده، و عاقبتی بس زیبا و درخشان را برای او به ارمغان آورد.
در روایتی ساباطى از امام صادق علیه السّلام نقل می کند که ایشان فرمود:
روز قیامت اولین چیزى که از بنده سۆال می کند نمازهاى واجب و زکات واجب و از روزه واجب از حج واجب و از ولایت ما خانواده است اگر اقرار به ولایت ما کرد و بر همین اعتقاد مُرد نماز و روزه و زکات و حج او قبول مىشود اما اگر اقرار به ولایت ما نکرد در پیشگاه پروردگار هیچ یک از اعمالش را قبول نخواهد کرد
چرا اسمش را ننوشتید!
جالب است که بدانید کرامت و بزرگی اهل بیت(علیهم السلام)، به اندازه ای است که حتّی غیر مسلمانان هم می توانند به اندازه ی ظرفیت خود، بر سر سفره ی لطف و احسان آن عزیزان میهمان شده، و از برکات مادی و معنوی آنها بهره مند شوند، که بی تردید در صورت نشان دادن لیاقت و شایستگی لازم در زمینه ی هدایت و تصمیمی جدّی در این باره، به مقام والای شیعه بودن دست خواهند یافت.
نقل می کنند: که در بصره یک جوان تاجر نصرانی بود که سرمایه ی زیادی داشت. از نظر معاملات تجاری، بصره گنجایش سرمایه ی او را نداشت! شریک هایش از بغداد به او نامه نوشتندکه تو با این سرمایه ی هنگفت، سزاوار نیست در بصره بمانی. بهتر است که به بغداد بیایی، زیرا بغداد توسعه ی معاملاتش خیلی بیشتر است.
مرد نصرانی با همه ی سرمایه اش به طرف بغداد حرکت نمود. در بین راه راهزنان به او برخورد کردند و تمام سرمایه اش را از او گرفتند. چون او خجالت می کشید با آن وضع وارد بغداد شود ناچار به اعراب بادیه نشین پناه برد و به عنوان میهمان در میهمانسرای آنها به سر برد.
بالاخره روزی به یک دسته از اعراب رسید، که در میان آنها جوانانی بود که از نظر اخلاقی با آنها تناسب و هماهنگی داشت. کم کم با آنها انس گرفت، و مدتی در میهمانسرای آن قبیله ماند.
روزی عدّه ای از قبایل اطراف به عنوان زیارت کربلا با پای برهنه بر این قبیله وارد شدند.
جوان های قبیله با شوق تمام به زوار پیوستند، و مرد نصرانی هم با آنها حرکت کرد و در بین راه از اسباب آنها نگهداری می کرد و از خوراکشان می خورد.
اگر مایلیم که به نحو احسن از آثار وبرکات ولایت اهل بیت بهرمند شویم، باید عزم خود را جزم نموده، و در مسیر پاکی نفس و صفای باطن کار و تلاش کنیم، تا در نتیجه به ایمانی راسخ و استوار دست یافته، و از این طریق مجوّز ورود به حریم پاک و ملکوتی اهل بیت را از سوی خالق متعال دریافت نماییم
آنها ابتدا به نجف آمدند و بعد از انجام مراسم زیارت امیرالمۆمنین(علیه السلام) در شب عاشورا وارد کربلا شدند، و به جوان نصرانی گفتند: تو کنار اسباب و اثاثیه ما بنشین، ما تا فردا بعد از ظهر نمی آییم. این را گفتند و سپس به طرف حرم مطهر حرکت کردند.
مرد نصرانی بخاطر خستگی راه کنار اسباب و اثاثیه به خواب فرو رفت. چون پاسی از شب گذشت در خواب دید که شخص بسیار جلیل و بزرگواری از حرم خارج شد، و در دو طرف او دو نفر ایستاده اند. آن بزرگوار به هر یک از آن دو نفر دفتری دادند و یکی را مأمور کردند که اسامی کسانی را که اطراف خارجی صحن هستند یادداشت نماید، و دیگری نام کسانی را که داخل صحن هستند بنویسد.
آنها رفتند و پس از مدت کوتاهی بازگشتند و صورت اسامی را به آن بزرگوار عرضه داشتند.
آقا به اسامی نگاه کردند و فرمودند: هنوز افرادی هستند که شما نامشان را ننوشته اید!
برای مرتبه ی دوّم آنها مشغول جستجو شدند و سپس بازگشتند و اسامی را به عرض آقا رساندند.
حضرت باز هم فرمود: کاملاً تفحص کنید! هنوز هم اسامی بعضی از زوّار را ننوشته اید.
آن دو نفر پس از جستجو برای بار سوّم عرض کردند: زائر دیگری نیافتیم، مگر همین مرد نصرانی، که کنار اسباب و اثاثیه به خواب رفته است! و چون نصرانی بود اسمش را ننوشتیم!
حضرت فرمودند: چرا ننوشته اید؟! سبحان الله! آیا به در خانه ما نیامده؟ نصرانی باشد، او بر ما وارد شده است!
تاجر نصرانی با مشاهده ی این خواب چنان شیفته ی توجّه مخصوص اباعبدالله شد، که بعد از بیدار شدن، حالش منقلب شد، و اشک از چشمانش سرازیر گشت، و بالاخره مسلمان شد. او سرمایه ی مادی خود را اگر چه از دست داد ولی در عوض سرمایه ی گرانبهاتری بدست آورد.10
پی نوشت:
1- فرازی از خطبه 189نهج البلاغه ص372، ترجمه محمد دشتی
2- سوره ابراهیم،آیه 18
3- بحارالأنوار،ج27،ص،166،باب7
4- همان،ص167
5- سوره یوسف، آیه 90
6- برگفته ازتفسیر نمونه، ج10، ص، 315
7- بحارالأنوار ،ج71، ص، 305،باب 20
8- بحارالأنوار ،ج26، 227، باب 1
9- بحارالأنوار، ج27، ص 77،باب 4
10- برگرفته از کتاب آثار و برکات حضرت امام حسین(علیه السلام)؛ نوشته ی محمدرضا باقی اصفهانی،ص334
مهدی صفری
بخش نهج البلاغه تبیان